قدس؛ «دعما لشعبنا الفلسطینی الصامد فی قطاع غزة...» این عبارت، در آغاز همه بیانیههای رسانهای حزبالله لبنان در طول یک سال و دو ماه گذشته درج شده است و معنی آن این است: «در حمایت از مردم ثابتقدم فلسطین در نوار غزه...».
انگیزه و هدف اصلی ورود حزبالله لبنان به جنگ علیه اسرائیل، حمایت از غزه بود. مقاومت در لبنان دقیقاً یک روز پس از آغاز طوفانالاقصی، یعنی در هشتم اکتبر به جبهه نزاع در فلسطین اشغالی پیوست. حالا و همزمان با برخاستن دود سفید از جنوب لبنان و شمال اراضی اشغالی یک سؤال بزرگ ذهن دنیا را بهخود مشغول کرده است؛ پس تکلیف غزه چه میشود؟
پاسخ کوتاه و سریع به این پرسش شاید این باشد که آتشبس در لبنان را باید بخشی از یک توافق یا راهبرد منطقهای بزرگتر برای هر دو طرف در نظر بگیریم. بهعبارت بهتر، آتشبس در لبنان از یک سو میتواند گام اول رهایی نتانیاهو از مخمصه طوفانالاقصی و از طرف دیگر میتواند فرصت محور مقاومت برای رها کردن یکی از بازوهای خود از درگیری و تمرکز روی کانون اصلی یعنی غزه باشد. واقعیت آن است در شرایط فعلی، غزه همچنان در مرکز توجه قرار دارد؛ چه به دلیل درگیریهای اخیر و چه به علت شرایط انسانی وخیم. در هر دو بعد این ماجرا بیشترین انتقادها به شخص نتانیاهو و کابینه جنگ او برمیگردد. با این نگاه میتوان گفت آینده غزه وابسته به چند عامل کلیدی است.
عوامل مؤثر در آینده غزه
اقدامات دیپلماتیک بینالمللی: اگر کشورهایی مانند مصر و قطر یا سازمان ملل بتوانند میانجیگری مؤثری انجام دهند، احتمال دستیابی به آتشبس در غزه نیز وجود دارد.
تصمیمات سیاسی در رژیم صهیونیستی و فلسطین: سیاست داخلی اسرائیل و موضعگیری گروههای مقاومت فلسطینی، بهویژه حماس، بر روند درگیریها و احتمال توقف آن تأثیر مستقیم دارد.
حمایت منطقهای: حمایت کشورهای منطقه از غزه و نحوه تعامل آنها با رژیم صهیونیستی و قدرتهای جهانی در تعیین مسیر تحولات آینده نقش حیاتی دارد. این عامل شاید مهمترین و بازدارندهترین عامل علیه اسرائیل باشد. همزمان با نهایی شدن گفتوگوهای آتشبس در جنوب لبنان، روز گذشته دیدیم سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مشترک ایران در سخنانی از آماده بودن طرح عملیات وعده صادق۳ سخن گفت و تأکید کرد این عملیات در پاسخ به تجاوز مستقیم اسرائیل به خاک کشورمان آماده شده است.
به گفته باقری، عملیات وعده صادق۳ فراتر از تصور سران رژیم صهیونیستی است. این اعلام موضع را آن هم در شرایطی که اوضاع حداقل در یکی از محورهای درگیری در حال آرام شدن است تنها میتوان بهعنوان تهدیدی بالقوه علیه اسرائیل بهمنظور حمایت از غزه دانست. از طرفی میدانیم اوضاع در جنوب سرزمینهای اشغالی نیز همچنان تحت تأثیر عملیاتهای مقاومت یمن است. بهعبارتی میتوان گفت اگرچه در جنوب لبنان صحبت از آرام شدن فضاست اما شمشیر داموکلس مقاومت همچنان روی سر اسرائیل برافراشته است.
فشار افکار عمومی جهانی: اگرچه درگیریهای لبنان و غزه به هم مرتبط نیستند، اما فشار جهانی برای پایان دادن به بحران انسانی در هر دو منطقه میتواند بر مذاکرات آینده مؤثر باشد.
سناریوهای محتمل پیش روی غزه
با ادامه بحران در غزه و فشارهای منطقهای و بینالمللی برای دستیابی به راهحلی پایدار، سناریوهای مختلفی برای اداره این منطقه مطرح شده است. این سناریوها از حفظ وضعیت موجود تا مداخلات بینالمللی و راهحلهای جامعتر را شامل میشوند و بهطور خلاصه عبارتاند از:
ادامه کنترل نوار غزه توسط حماس: در این سناریو، حماس همچنان کنترل غزه را حفظ میکند. این گزینه از سوی گروههای مقاومت فلسطینی و کشورهایی مانند ایران و قطر حمایت میشود. اما تداوم محاصره، بحران انسانی و افزایش تنشهای نظامی از چالشهای عمده این رویکرد است.
انتقال کنترل به تشکیلات خودگردان فلسطین: این گزینه شامل واگذاری اداره غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس است. ایالات متحده، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای عربی مانند مصر و اردن از این سناریو حمایت میکنند. با این حال، مخالفت حماس و نبود توافق داخلی فلسطینیها، موانع اصلی اجرای آن هستند.
اداره بینالمللی تحت نظارت سازمان ملل و نقشآفرینی کشورهای عربی: این دو سناریو هم محتمل است اما اختلافات داخلی جهان عرب و واکنش مردم غزه و گروههای فلسطینی چالشهای مهمی را ایجاد میکند.
اشغال کامل غزه توسط رژیم صهیونیستی و نظارت امنیتی اسرائیل بر غزه: این گزینه آرزوی دیرین نتانیاهو است اما مخالفت شدید فلسطینیها و انتقادهای بینالمللی، آن را به گزینهای پرهزینه تبدیل میکند.
راهحل دو کشوری: سناریو بلندمدتتر شامل گنجاندن غزه در یک کشور مستقل فلسطینی به همراه کرانه باختری است. این گزینه از حمایت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و کشورهای عربی برخوردار است، اما اختلافات عمیق بر سر مرزها، حاکمیت و وضعیت بیتالمقدس، مانعی بر سر راه تحقق آن است.
پرسشهایی بیپاسخ در مفاد اعلام نشده آتشبس
آتشبس میان حزبالله و رژیم صهیونیستی، گرچه در ظاهر بهعنوان کاهش تنش در یکی از جبهههای فعال منطقهای مطرح میشود، اما همچنان ابهامات زیادی در مورد پایداری و ماهیت آن وجود دارد. این توافق در شرایطی بدست آمد که حزبالله توانست قدرت خود را دیکته کند، اما اینکه آیا پس از تنفسی کوتاه، اسرائیل دوباره حملات را از سر خواهد گرفت یا نه محتمل است. با این نگاه، نقاط مبهمی در آتشبس بهچشم میخورد.
ماهیت توافق: یکی از مهمترین ابهامات درباره این آتشبس، اعلام نشدن رسمی جزئیات و ماهیت توافق است. آیا این آتشبس از طریق میانجیگری کشور ثالثی مانند قطر یا مصر انجام شده است؟ آیا طرفین به توافقی مکتوب دست یافتهاند یا تنها به یک تفاهم نانوشته بسنده کردهاند؟
شروط اعلامنشده توافق: هیچیک از طرفین بهصورت رسمی شروط آتشبس را اعلام نکردهاند و مشخص نیست آیا حزبالله تعهد داده فعالیت نظامی خود را در مرز کاهش دهد؟ اسرائیل از انجام حملات پیشدستانه علیه مواضع حزبالله خودداری میکند؟ اگر شروطی پنهانی وجود داشته باشد، امکان نقض آتشبس در هر لحظه وجود دارد، بهویژه اگر یکی از طرفین احساس کند توافق رعایت نشده است.
آینده درگیریهای مرزی: یکی دیگر از ابهامات کلیدی، وضعیت آینده درگیریها در مرزهای لبنان و سرزمینهای اشغالی است: آیا این آتشبس بهمعنای پایان درگیریها در بلندمدت است یا همانطور که شایعه شده تنها یک توقف ۶۰روزه برای بازسازی مواضع نظامی؟ چگونه میتوان از تکرار حوادث مشابه جلوگیری کرد، بهویژه با توجه به حضور مداوم نیروهای نظامی هر دو طرف در نزدیکی مرز؟
نقش بازیگران ثالث: گرچه گمانهزنیهایی درباره میانجیگری برخی کشورها بهویژه قطر و مصر و همچنین آمریکا و فرانسه در این آتشبس وجود دارد، اما نقش دقیق این بازیگران همچنان مبهم است. آیا این کشورها تضمینهایی برای اجرای آتشبس دادهاند؟ چه سازوکاری برای حل اختلافات احتمالی میان حزبالله و اسرائیل تعریف شده است؟
تأثیر بر سایر جبههها: با وجود آرامش نسبی در مرز لبنان و سرزمینهای اشغالی، مشخص نیست این آتشبس چه تأثیری بر سایر جبههها بهویژه غزه و سوریه خواهد داشت. آیا اسرائیل با پایان درگیری در مرز لبنان، فشار بیشتری به غزه وارد خواهد کرد؟ حزبالله بهعنوان متحد کلیدی حماس چه نقشی در حمایت از غزه در صورت تشدید درگیریها خواهد داشت؟
موضع اسرائیل در برابر توان نظامی حزبالله: یکی از محورهای مبهم دیگر، موضع اسرائیل در برابر تسلیحات و تواناییهای نظامی حزبالله پس از آتشبس است: آیا اسرائیل برنامهای برای مهار توان موشکی حزبالله دارد؟ آیا این آتشبس بهمعنای پذیرش ضمنی حضور و تسلیحات حزبالله در جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی است؟
پیامدهای سیاسی و دیپلماتیک: بدون شک پذیرش آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی بهمعنای پذیرش قدرت حزبالله و ناتوانی رژیم در تسخیر مواضع زمینی این گروه در جنوب لبنان است. با این تفاسیر نتانیاهو چگونه خواهد توانست از آینده سیاسی خود در اراضی اشغالی مطمئن باشد؟ آیا این شکست بهمعنای از دست دادن فضای سیاسی در اراضی اشغالی نخواهد بود؟ علاوه بر همه اینها به عقیده کارشناسان امر تا وقتی سه موضوع «۱۳ نقطه اختلافی مرزی، در دست داشتن پیکرهای شهدا و اسرا و مسئله غزه» وجود دارد، هرگونه آتشبس در ناپایدارترین شکل ممکن است.
نظر شما